دسته بندی : کسب و کار | امنیت | 1397/04/10 19 : 15 : 2 تعداد بازدید : 2181 شناسه خبر : 847 امنیت، کسب و کار بلاک چین توانایی انجام چه وظایفی را ندارد بلاک چین فناوری محبوب این روزها است که با وجود قابلیتهای مفید فراوان، در انجام برخی وظایف خصوصا در حوزه کسبوکار عاجز است. فناوری بلاک چین تواناییهای بسیار جذابی دارد. این فناوری میتواند یک روند بازرسی و تایید اعتبار دیجیتال برای تراکنشها ارائه دهد. کارایی دیگر، تایید کردن یکپارچگی دادهها با هزینهی پایین است. علاوه بر آن این سیستم میتواند همکاری جهانی بین کسبوکارها ایجاد کند تا بدون نیاز به واسطههای گرانقیمت، در مورد وضعیت مراحل مختلف کاری به توافق برسند. رشد بلاک چین و موفقیتهای آن با ترکیبی از اقتصاد و رمزنگاری حاصل شده است. این فناوری اطمینان میدهد که در هر زمان، گزارشهای دیجیتال نتیجهی موافقت و اجماع تمام طرفهای درگیر است. در بحث به اشتراکگذاری گزارشهای دیجیتال نیز، بلاک چین نیاز به اعتماد را از بین خواهد برد. علاوه بر آن با بهکارگیری این فناوری دیگر نیازی به یک مرکز تاییدکنندهی داده نخواهد بود. اما بههرحال این نوآوری نیز کمبودهایی دارد. با مراجعه به مدلهای کسبوکاری تدوین شده حول این فناوری نتیجه میگیریم که اجرای برخی وظایف و برنامهها از عهدهی بلاک چین خارج است. اطلاع داشتن در مورد این موارد کمک میکند که هر کسبوکار یا محصولی را حول این فناوری توسعه نداده و پیش از رجوع به آن، از مفید بودنش در مدل کسبوکاری مورد نظر مطمئن شویم. بهعنوان مثال به مسئلهی پیگیری وضهیت نوزادان در بیمارستان و پس از آن دقت کنید. مشکلات احتمالی این حوزه شامل جابهجا شدن نوزادان، پیامدهای بسیار خطرناکی دارد. در این میان بهنظر میرسد پیادهسازی سیستمی حول بلاکچین که موقعیت هر نوزاد را مشخص کرده و اطلاعات آن غیرقابل تغییر و همچنین تایید شده باشد، راهکاری مناسب است. چالش اصلی بلاک چین در اتصال دادههای آفلاین و آنلاین است اما پیادهسازی بلاکچین در این مورد مشکلات خاص خود را دارد. قطعا با استقاده از این فناوری اطلاعات تایید شده و غیرقابل تغییر هستند. سوال این که چگونه افراد درگیر در سیستم متوجه ارتباط اطلاعات با یک نوزاد شوند؟ برای اتصال دادههای سیستم بلاکچین به یک موجودیت فیزیکی مانند نوزاد، باید قطعهای ارتباطی مانند یک تگ فیزیکی استفاده شود. در طرحهای بلندپروازانهی دیگر میتوان از چیپ کوچکی داخل بدن یا یک ژن دیجیتال برای این منظور استفاده کرد. در این موقعیت بلاک چین مفید نخواهد بود و از همه مهمتر، مرحلهی اصلی یعنی اتصال نوزاد به دادهها قابل تایید نیست. با توجه به مثال بالا به این نتیجه میرسیم که چالش اصلی، ارتباط دنیای آفلاین (تگ فیزیکی) با دادهی دیجیتال است. در این موقعیت، اعتبار سیستم وابستگی زیادی به واسطههایی دارد که داده را به جسم فیزیکی متصل میکنند. این اتصال قدم اصلی پیادهسازی سیستم است و میتواند بین دادهی دیجیتال یا یک کسبوکار، شخص، قطعه و موارد مشابه باشد. در مثال نوزادان، سیستم به افرادی وابسته خواهد بود که وظیفهی هماهنگسازی نوزاد با گزارش دیجیتال را دارند. اگر این افراد کار خود را به خوبی انجام نداده یا قصد خرابکاری داشته باشند، در همان مرحلهی اول اطلاعات نوزاد را به غلط وارد سیستم میکنند. در نتیجه اتصال دادهی دیجیتال و نوزاد یا تگ فیزیکی او از ابتدا غلط خواهد بود. از طرفی اگر مرحلهی اولیه و اتصال داده و فرد به درستی انجام شود، فواید بلاکچین خود را نشان میدهند. با استفاده از این سیستم علاوه بر تایید کامل اطلاعات و هماهنگی آنها بین بخشهای مختلف سیستم بهداشت و سلامت، هر فرد اطلاعات کاملی از نحوهی استفاده از دادههای پزشکی خود خواهد داشت. علاوه بر آن افراد میتوانند این موارد استفاده را کنترل کنند. دادههای پزشکی افراد را میتوان در تحقیقات آماری آکادمیک، توسعهی اپلیکیشنهای سلامت و حتی روند تولید دارو مورد استفاده قرار داد. اگر دادههای اولیه به درستی وارد سیستم نشوند، تایید اعتبار آنها بیفایده است در مثالی دیگر، به حوزهی بازاریابی میپردازیم. چالش اصلی در این بخش آن است که تبلیغدهندگان از واقعی بودن و مفید بودن بازدیدکنندگان اطلاع ندارند. بهعنوان مثال شرکت قصد دارد تبلیغ خود را برای جوانان علاقهمند به خرید خودرو نمایش دهد اما ناشر آن را برای فردی میانسال و با درآمد پایین منتشر میکند. در سناریوی دیگر، تبلیغ برای یک ربات نمایش داده میشود که تنها با افزایش بازدید، قصد دریافت هزینهی بیشتر دارد. در این بخش بلاک چین تنها اعتبار دادهی دیجیتال مربوط به دفعات نمایش و مشاهدهی تبلیغ را تایید میکند. به بیان دیگر این سیستم اطلاع دقیقی از انسان بودن مشاهده کنندهی تبلیغ یا قرار داشتن او در جامعهی مخاطبین هدف ارائه نمیدهد. برای اطمینان از واقعی بودن مشاهده کننده میتوان از تایید اعتبار آفلاین (شبیه به تگ نوزادان) استفاده کرد اما برای تشخیص صحیح بودن مخاطب، شاید هیچ فناوری به کار بازاریابان نیاید. البته بلاک چین میتواند ارتباط بین تولیدکنندگان محتوای دیجیتال، تبلیغ دهندگان و مشتریان آنها را بهخوبی تغییر دهد. بهعنوان مثال تبلیغدهندگان بهخاطر مشاهدهی تبلیغات به کاربران امتیاز میدهند تا محتوای پولی مشاهده کنند. تولیدکنندگان محتوا نیز منابع درآمدی جدیدی کشف میکنند که از توانایی بلاکچین برای تبادل مالی ارزانقیمت استفاده میکند. در نهایت اگر بخواهیم از این سیستم تنها برای تایید مالکیت دادهها و صحیح بودن گزارشها استفاده کنیم، بلاک چین راهکار مناسبی در بازاریابی است. یکی از مشکلات اصلی کنونی در بحش محتوا و تبلیغات، اطمینان از مالکیت آنها است و بلاک چین قطعا توانایی حل آن را دارد. با توسعهی اکوسیستم بلاک چین، واسطههای جدید به مرور وارد این سیستم میشوند تا آن مشکل اصلی یعنی ارتباط میان دادهی آفلاین و گزارش دیجیتال را حل کنند. همین مشکل، توانایی زیادی در تبدیل شدن به یک مدل کسبوکار موفق را دارد و یکی از پتانسیلهای رو به رشد در بازار است. از آنجایی که این فناوری هنوز جوان است، حل این مشکلات، پتانسیل آن در ایجاد تحول در سیستم مالکیت دادهی دیجیتال را افزایش میدهد.