دسته بندی : اخبار عمومی ایران و جهان | 1397/05/17 11 : 12 : 12 تعداد بازدید : 4153 شناسه خبر : 861 خانه سفر گوناگون تسخیر شدگان معروف جهان (بخش اول) شاید شما هم در زمرهی عاشقان دنیای ترس و هیجان باشید. سینما از جمله حوزههایی است که این موضوع را دست مایه ساخت آثار متعددی قرار داده است. تسخیر شدن توسط اشباح و شیاطین از جمله موضوعاتی است که این ژانر به آن میپردازد. پدیدهی تسخیرشدگی اغلب زمانی رخ میدهد که روح یا هر چیز ماورایی، بعد از مرگ، حاضر به ترک این جهان مادی نبوده و در عوض میان زندگان باقی مانده و سرگردان شود. اگرچه اغلب مردم بیشتر این پدیده را در قالب افراد یا خانههای تسخیرشده یا جنزده میشناسند، اما واقعیت این است که یک موجود اثیری یا شیطانی میتواند به هر چیز مادی اعم از جواهر تا نقاشی متصل شده و آن را تسخیر کند. این موردی است که بیشک بسیاری آن را رد کرده و به صحت آن اعتقادی ندارند. هر چند در این میان مواردی نیز مشاهده شده که حداقل نشانهای از فعالیتهای ماورالطبیعه و غیرعادی پیرامون یک مکان یا شی آن هم توسط افراد متعدد، گزارش شده است. مواردی که گاهی حتی پای محققان فعال در این قلمرو را نیز به میان کشیده است. در ادامه به ۱۰ شی تسخیرشده و معروف جهان میپردازیم که تا به امروز حفظ و نگهداری شدهاند. داستان آنها رنگ و بویی از واقعیت به خود گرفته است و شواهد نشان میدهد که دست کم این مسئله در مورد آنها صدق میکند! پس اگر تحمل ترس و وحشت را نداشته و از موجودات ساکن جهان دیگر واهمه دارید یا خواندن یا شنیدن در مورد آنها، کابوس شبانهتان است، جدا از دنبال کردن این مطلب خودداری کنید. ۱. آنابل اگر شما هم جزو علاقهمندان دنیای فیلمهای ترسناک هستید، پس قطعا فیلم «احضار» یا همان (The Conjuring)، محصول سال ۲۰۱۳ هالیوود را دیدهاید. محور اصلی داستان که بر مبنای واقعیت ساخته شده است، حول خانوادهای میچرخد که در خانهی زنی جادوگر به نام «بتشیبا» زندگی میکنند و هر روزشان، با تجربهی حوادثی ترسناک و ماورالطبیعه میگذرد. در این داستان عروسکی به نام «آنابل» هم حضور دارد که درون ویترینی شیشهای نگهداری میشود، چرا که جزو اشیای تسخیرشده و غیرقابل کنترل است. آنابل دست مایه ساخت فیلمی به همین نام بود که چند سال قبل اکران شد. اگر چه عروسک فیلم آنابل، با ظاهر ترسناکش اصلا مناسبتی برای دنیای شاد و رنگارنگ کودکان نداشت، اما آنابل اصلی قیافهی بانمکتری دارد. البته این چیزی از ماهیت ترسناک این عروسک نمیکاهد. آیا آمادهاید با آنابل واقعی روبرو شوید؟ در سال ۱۹۷۰ زنی از یک فروشگاه، عروسکی پارچهای با مدل قدیمی خرید تا به عنوان کادوی روز تولد، به دخترش که دانشجوی کالج بود، هدیه کند. دختر این عروسک را بسیار دوست داشته و آن را در آپارتمانی که با دوستانش در آن ساکن بود، نگهداری میکرد. اما به زودی اوضاع تغییر کرد. دختر جوان و هم اتاقیاش متوجه شدند که حوادث عجیبی رخ میدهد که در روی دادن تمامی آنها، رد پای این عروسک هم مشاهده میشود. عروسک ناگهان گم شده و سر از اتاق دیگر در میآورد، درحالی که حتی کسی آن را لمس نکرده بود. به علاوه گهگاه تکههای کوچکی از کاغذ پیدا میکردند که گویی کودکی روی آنها نقاشی کشیده بود، کاغذهایی که متعلق به دخترها نبود. آنها حتی یک روز عروسک را در حالی یافتند که روی پاهای پارچهای خود ایستاده بود، امری که به نظر امکانپذیر نمیرسید. اینجا بود که دخترها دیگر حقیقتا وحشتزده شده و با یک مدیوم تماس گرفتند. مدیوم به آنها گفت که شاید این عروسک توسط روح دختری که به تازگی در آپارتمان آنها فوت کرده، تسخیر شده باشد. در حین کار این مدیوم دریافت که آنابل این دختران را دوست داشته و میخواهد همیشه با آنها بماند. دختران سرانجام این خواستهی آنابل را پذیرفتند. اما اوضاع کم کم تغییر کرده و رو به وخامت گذاشت، به ویژه که یک شب یکی از دوستان آنها توسط عروسک مورد حمله قرار گرفته و زخمی شد، به طوری که خراشهای متعددی روی قفسهی سینه او مشاهده میشد. اینجا بود که دیگر کاسهی صبر دخترها لبریز شده و با دو محقق عالم ارواح، «اِد و لورن وارن» (Ed & Lorraine Warren) تماس گرفتند. اِد و لورن وارن این زوج با تحقیقات خود دریافتند که این عروسک هیچگاه توسط روح یک کودک خردسال تسخیر نشده است، بلکه برعکس، توسط یک روح شیطانی اشغال شده که با گفتن دروغ در مورد هویت خود، سعی در نزدیکی هر چه بیشتر به دخترها را داشته است. آنها نتیجه گرفتند که او در نهایت میخواسته یک یا هر دو دختر را تسخیر کند. دختران وحشتزده، آنابل را به وارنها دادند تا آن را در یک قفسهی شیشهای در موزهی شخصی خود در «کانکتیکات» نگهداری کنند. محفظه شیشهای که روی آن نوشته شده: «اخطار، آن را باز نکنید». موزهی شخصی وارنها، موزهای منحصر بهفرد بوده و در نوع خود بیرقیب است. «Occult Museum» برای دههها شماری از اشیای شوم و منحوس تاریخی را در دل خود پنهان کرده است. لورن وارن که خود یک کاتولیک معتقد است، به همراه همسرش اد این موزه را بنیان نهادند. تا به امروز آنابل هنوز هم در این ویترین شیشهای نشسته و خدا میداند که چه نقشههایی در سر دارد! ۲. جعبهی دیبوک (Dibbuk Box)، تسخیر شده توسط روحی باستانی و بدنهاد بر طبق داستانهای فولکلور یهودیان، جعبهی دیبوک، محفظهای برای نگهداری بطریهای نوشیدنی است که توسط یک روح شرور باستانی که به دنبال تسخیر زندگان است، اشغال و مورد استفاده قرار گرفته است. بخشی از این جعبه زمانی که همراه با تاریخچه وحشتناکش در e-Bay قرار گرفت، به شهرت فراوانی دست یافت. داستان از سپتامبر سال ۲۰۰۱ آغاز میشود، زمانی که یک خریدار اشیای آنتیک و عتیقه در یک حراج ایالتی در شهر پورتلند، ایالت اورگِن حضور مییابد. یکی از اشیایی که برای فروش گذاشته شده، جعبهای است چوبی که متعلق به زنی ۱۰۳ ساله و یهودی است. این جعبه توجه او را جلب کرده و آن را میخرد. نوهی این زن بعدا در مورد گذشتهی مادربزرگ و داستان این جعبه به خریدار توضیحاتی میدهد، این که مادربزرگ او آخرین نفر از خانوادهای بوده که در طول جنگ جهانی دوم کشته شدهاند. او میگوید زمانی که مادربزرگش به ایالات متحده مهاجرت میکند، این جعبه و دو شی دیگر، تنها چیزهایی بودند که او با خود به این کشور آورده است. نوهی این زن در ادامه میافزاید که مادربزرگ همیشه این جعبه را پنهان میکرده و به همهی خانواده اکیدا توصیه کرده است که از باز کردن درب آن جدا خودداری کنند، چرا که این جعبه توسط روحی باستانی و بدخواه به نام «دیبوک» اشغال شده است. او وصیت کرده که جعبه همراه با جسد او سوزانده شود، اما از آنجایی که این درخواست با قوانین دین یهود تضاد داشت، خانواده از انجام درخواست او سرباز زدند. زمانی که خریدار به زن پیشنهاد میدهد که آیا دوست دارد برای تجدید خاطرات جعبه را پیش خود نگهدارد، زن بیهیچ تردیدی این درخواست را رد میکند. او حتی نگران و وحشتزده میافزاید که آنها با هم معامله کرده و خریدار باید جعبه را با خود ببرد. خریدار هم جعبه را با خود برده و آن را در زیرزمین محل کارش نگهداری میکند، اما خیلی زود حوادث ترسناک و ناخوشایندی شروع به رخ دادن میکنند. یکی از دستیاران او در فروشگاه به او میگوید که نور اتاقها کم و زیاد شده و گاهی درهای امنیتی قفل میشوند، حتی او گاهی صداهای وحشتناکی از زیرزمین میشنود. وقتی او برای بررسی موضوع به زیرزمین میرود، متوجه بوی زنندهای میشود که هوا را مسموم کرده است؛ به علاوه تمام لامپهای زیرزمین شکسته شدهاند. خریدار بدشانس برای فرار از این وضعیت جعبه را به مادرش هدیه میکند، ولی زن بیچاره خیلی زود به دلیل سکتهی شدید روانه بیمارستان شده و در آنجا با چشمانی اشکبار به پسرش میگوید که از هدیهی او متنفر است. مرد بیچاره این جعبه را بارها به افراد مختلفی هدیه میدهد، اما خیلی زود این جعبه دوباره به خود او برگردانده میشود، چرا که مردم آن را دوست ندارند و گاهی حتی حضوری شیطانی را در مورد آن حس کردهاند. خیلی زود خود او دچار کابوسهای شبانه وحشتناکی میشود و بعدا درمییابد که تمامی اطرافیان او که در نزدیکی جعبه بودهاند، هر شب کابوسهای مشترکی میبینند. او حتی سایههایی را میبیند که در اطراف او حرکت میکنند. بالاخره او میپذیرد که چیزی ماورایی در حال رخ دادن است. یکبار که او در حال تحقیق بوده، همانجا پشت کامپیوتر به خواب میرود و زمانی که بیدار میشود، بازدم کسی را روی گردنش احساس میکند، وقتی که برمیگردد سایه عظیمی را میبیند که تا هال کشیده شده است. اینجا دیگر تاب و توانش به پایان رسیده و جعبه را با شرحی از مصایبی که از زمان خریدش تا به حال متحمل شده در e-Bay میگذارد. «جیسِن هکستِن» (Jason Haxton)، که در موزهی پزشکی میزوری مشغول به کار است، این جعبه را از حراج e-Bay خریداری میکند. او بعدها کتابی در مورد این جعبه و پیشینهی ناخوشایندش به رشتهی تحریر درمیآورد که منبع الهام ساخت فیلمی ترسناک با عنوان «تسخیر» (Possession) در سال ۲۰۱۲ میشود. ۳. نقاشی تسخیر شده که باعث غش ، ضعف و بیماری میشود در سال ۲۰۰۰، سایت معروف e-Bay، اثر هنری را برای فروش ارائه داد که در شمار آثار جنجالی و ماورائی جهان قرار دارد. این نقاشی اثر هنرمندی آمریکایی به نام «بیل استونهم» (Bill Stoneham) و عنوان آن «دستانی که مانع او هستند» (The Hand Resist Him)، بود. این اثر هنری اینک به عنوان یکی از معروفترین آثار هنری تسخیرشدهی جهان شناخته میشود. محتوای اصلی کار، پسر کوچکی است که همراه با یک عروسک ترسناک مقابل دری شیشهای ایستاده است. این اثر که در سال ۱۹۷۲ به تصویر کشیده شده، در ابتدا توسط بازیگر هالیوودی «جان مارلی» (John Marley)، خریداری شد. این نقاشی درست قبل از آنکه در e-Bay برای فروش گذاشته شود، توسط زوجی کالیفرنیایی خریداری شد، این زوج بعدها ادعا کردند که شخصیتهای حاضر در این نقاشی شب هنگام از بوم خارج شده و در گوشه و کنار خانه گردش میکردند. حتی گفته شده که پسر بچهی حاضر در این نقاشی به اتاقی که تابلو در آن آویزان بوده وارد شده است و همهی کسانی که در آنجا حضور داشتند، احساس بیماری و ضعف کردند. بزرگترها ادعا کردند که گاهی اوقات دستانی را حس کردند که آنها را لمس میکرده و گروهی مدعی بودند جریانی از هوای گرم را احساس کردند، گویی که در مقابل فری روشن ایستاده باشند. حتی کسانی هم که به صورت آنلاین به این تصویر نگاه کردهاند، گفتهاند که با نگاه کردن به این تابلو حسی ناخوشایند مملو از ترس و آشفتگی را تجربه نمودهاند. حتی یکی از آنها ادعا کرده که چاپگر جدید آنها که همیشه به خوبی کار میکند، هنگام پرینت گرفتن از تصویر این تابلو از کار میافتد و هیچگاه از این تابلو پرینت نمیگیرد. این تابلو در نهایت توسط یک گالری هنری در «گرنت رپیدز» (Grant Rapids) خریداری شد. وقتی صاحب گالری با نقاش این اثر صحبت کرد، او عمیقا از این که اثر هنری او تا این حد در زمینهی مسائل ماورالطبیعه در مرکز توجه قرار گرفته، شگفتزده شد. هر چند او گفت دو نفر از کسانی که این تابلو را در حالت اورجینال تماشا کردند، ظرف یک سال از دنیا رفتهاند. آیینهای که توسط روح یک زن و فرزندانش تسخیر شده است خانهی اربابی «مزرعهی میرتلز» (Mirtles)، را شاید بتوان در شمار معروفترین خانههای تسخیرشدهی آمریکا و چه بسا جهان دانست. تاریخ تأسیس آن به سال ۱۷۹۶ باز میگردد و البته محل ساخت آن هم به نوعی در این تسخیرشدگی بی تأثیر نیست. این مزرعه و خانهی آن در گورستان بومیان آمریکا ساخته شده است. هر چند براساس پارهای از خرافات محلی، اینجا محل وقوع دست کم ده جنایت بوده و رخ دادن رویدادهای ماورایی و عجیب نیز در آن به صورت روزانه گزارش میشده است. شاید بتوان تسخیرشدهترین شی این خانه را آیینهای دانست که در سال ۱۹۸۰ در آنجا قرار داده شده است. مهمانان این خانهی اربابی گفتهاند که گاهی پیکرههایی لرزان را در آیینه مشاهده کرده و بعضا اثر انگشت کودکی روی شیشهی آن برجا مانده است. براساس افسانههای محلی، ارواح زنی به نام «سارا وودراف» (Woodruff) و فرزندانش در این آیینه به دام افتادهاند. گفته میشود که سارا و فرزندانش به واسطهی مسمومیت جان خود را از دست دادند و باید در زمان مرگ روی آیینه پوشانده میشد تا از به دام افتادن ارواح آنها در آن جلوگیری به عمل میآمد. اما به هر دلیلی این اتفاق رخ نداده و اکنون این ارواح در این خانه رفت و آمد داشته و حضور خود را در آیینه نشان میدهند. لباس عروس جنزدهای که به خودی خود میرقصد در سال ۱۸۴۹ «آنا بیکر» (Anna Baker)، دختری از خانوادهای مرفه عاشق آهنگری فقیر از طبقات فرودست جامعه شد. اما در این میان پدر دختر، اِلیس بِیکر، با این ازدواج موافقت نکرده و مرد جوان را واداشت تا خانه و زندگی خود در ناحیه آلتونا (Altoona) در ایالت پنسیلوانیا را رها کرده و ترک دیار کند، از سوی دیگر دخترش را نیز در خانه حبس کرد. آنا از بعد از این حادثه، کینهی پدرش را به دل گرفت و تا زمان مرگش در سال ۱۹۱۴، این خشم و عصبانیت را رها نکرده و بدون آن که ازدواج کند، از دنیا رفت. قبل از تمامی این رویدادها، آنا لباس عروس زیبایی انتخاب کرده بود تا در روز ازدواجش به تن کند، اما از آنجایی که این اتفاق هرگز رخ نداد، دختری از خانوادهی محلی به نام «الیزابت دیزارت» به جای او این لباس را پوشید، اما در عوض تمام عمرش را در حسرت سپری کرد. سالها بعد لباس به انجمنی خیریه اهدا شد و سرانجام عمارت بیکرها هم به موزه تبدیل شد. لباس عروس نیز در کمدی شیشهای و در اتاقی که سابقا متعلق به آنا بیکر بود، آویزان شد. گفته میشود که لباس گاهی به صورت خودبخودی حرکت میکند، به ویژه در زمان ماه کامل این امر بیشتر روی داده و لباس از سویی به سوی دیگر تاب میخورد، گویی عروسی جوان روبروی آینه ایستاده و لباس را به تنش امتحان میکند. تمام کسانی که برای تحقیق به سراغ لباس آمده و آن را از نظر ماورایی و ارتباطات خاص مورد بررسی قرار دادند، در نهایت دست خالی بازگشتند. هنوز هیچ کسی نتوانسته توضیحی قانعکننده در مورد این حرکتهای خودبخودی ارائه کند. شاید در نهایت این آنا بیکر است که لباسش را مطالبه میکند. راستی اگر از دوست داران این دنیای وهمناک و پر از کابوسهای ترسناک هستید، بد نیست بدانید که به تازگی بخش دوم فیلم «احضار» یا همان «The Conjuring» روانهی پردهی سینماها شده است و باز هم بیننده را با اتفاقاتی که خانوادهی لورنها پشت سر گذاشتهاند، همراه میکند. اما در اینجا به پایان نخستین بخش این مطلب میرسیم. نمیدانم آیا شما این رویدادها را باور میکنید یا نه؟ موارد ذکر شده در این فهرست در شمار معروفترین و شناخته شده ترین تسخیرشدههای جهان هستند. احساس شما در این مورد چیست؟ نظر خود را با ما و دوستان خود درکجارو در میان بگذارید.